یادداشت های شبانه

ساخت وبلاگ
گاهی وقتا دلم میخواد یه مته بردارم باهاش مغزمو سوراخ کنم که دیگه انقدر فکر نکنم
فکم سفت می‌کنه از فشار بیش از حد

دیگه نمی تونم به هیچ احد و الناسی اعتماد کنم
دیگه هیچ بنی بشری رو باور ندارم
رو کل کره خاکی فقط و فقط رو خودم میتونم حساب کنم
جوری از روزگار، تو دهنی خوردم، که دیگه ماست و میبینم فوت میکنم

حالم الان خیلی ناخوشه، در آن واحد هزار فکر تو سرم چرخ میزنه
خیلی دل چرکین شدم..
مربی امروز اخلاق نداشت..
دیگه فکر نکنم بلیط واسه این هفته گیر بیاد..
انشاالله هرچی به صلاحه همون بشه..
فردا از صبح کلی کار دارم.

دلم دوتا چیزو خیلی میخواد الهی بشه که هر دوتاش جفت و جور بشه ، میشه میشه..
میگن بنویسید آرزوهاتونو برآورده میشن!
میشه میشه..

یه جوریه.. ولی، من دیگه نمی تونم باورش کنم.

خدا لعنت کنه آدم دورو، رو این قسم آدما هیچیشون درست نیست.

منم مثل خانومای دیگه، گاهی دلم میخواد ساعتها غر بزنم و گلایه کنم.

ما یه تعارفی کردیم یه تواضعی نشون دادیم این بابا دیگه بلکل ما رو گذاشت کنار، یکی نیست بگه بابا ما یه چی گفتیم، تو دیگه ما رو دور ننداز..
دلم میخواد فردا صبح زود پاشم پیاده برم تا لب دریا ، به جز شبای مهتابی، شبای دیگه هیچی پیدا نیست
کاش اون مال من بود، کاش واسه من بود، کاش از خودم بود، می‌خنده دنیام عوض میشه..
دوتا دندونای تازه جیک زدش که پیدا میشه مثل پروانه از پیله میام بیرون و با قلبم پر میکشم سمتش.. من دنیا رو با اون قشنگ میبینم.

اسمشم خودم انتخاب کردم بلاخره منم حق و آب و گل دارم..

همسایه های جدید اومدن کاش این یکی اونجوری باشه که بروفق مراد ماست @@

این یکی سخت شده، کار جلو نمیره، اینجوری حالم گرفته میشه.
چقدر خوبه مدل موهاش فکر نمی کردم پسرونه رو یکی بتونه به این قشنگی دربیاره، کاش ماسکشو برنمی‌داشت با ماسک قشنگ تره!

بنظرم این خیلی خوبه که آدما می تونن با خودشون حرف بزنند.

انجمن مهندسان...
ما را در سایت انجمن مهندسان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی اسکندری anjmohandes بازدید : 68 تاريخ : شنبه 19 فروردين 1402 ساعت: 15:14